در حالی که رژیم اشغالگر اسرائیل درگیر جنگی چندجانبه است و با بیرحمی در نوار غزه و لبنان به کشتار غیرنظامیان و ارتکاب فجایع جنگی میپردازد، برخی کارشناسان غربی معتقدند که «قدرت اسرائیل برای ادامه این وضعیت» در هالهای از ابهام قرار دارد. در این راستا، وبسایت انگلیسی «میدل ایست آی» این جنگ را «جنگی موجودیتی برای همه طرفهای درگیر» میداند. این وبگاه در مقالهای مینویسد: «مطمئن نیستیم که اسرائیل توانایی تغییر محاسبات خود، توقف و بازنگری را داشته باشد. آنها به طور کورکورانه به سمت نابودی خود در حرکت هستند». نوشتار پیش رو ترجمه این مقاله است: در سال ۱۹۷۲، تصویر یک دختر ۱۱ ساله که از سوختگی ناشی از بمبهای ناپالم در حالی که برهنه روی جادهای در ویتنام میدوید، چنان تکان دهنده بود که جایزه پولیتزر را به خود اختصاص داد. «وحشت جنگ» به نماد جنگ ویتنام تبدیل شد. امروز در غزه و لبنان، تصاویر بسیاری از انسانهای سوخته، چادرهای آتش گرفته، اجساد انباشته شده در خیابانهای اردوگاه آوارگان جبالیا و بازماندگانی که با لباسهای غبارآلود و ناتوان، پیکرهای بیجان کودکان خردسالشان را در دست، از زیر آوارها بیرون میآورند، وجود دارد، اما هیچکس زحمت انتشار آنها را به خود نمیدهد. تصاویر «وحشت جنگ» که توسط اسرائیل در غزه یا لبنان انجام میشود، نه برای جوایز پولیتزر ارسال میشوند و نه باعث صدور بیانیههای محکومیت یا انزجار از سوی روسای جمهور ایالات متحده یا نخستوزیران بریتانیا میشود. سردبیران به شدت میترسند.
اشاره به اینکه اسرائیل کودکان را در غزه به طور عمدی میکشد، نوعی «تهمت خون» است که نویسنده انگلیسی، هاوارد جاکوبسون، آن را به قتل عام یهودیان در انگلستان در قرن سیزدهم، که شایعاتی مبنی بر خوردن بقایای کودکان مسیحی در نان ماتزا را به راه انداخته بود، تشبیه میکند. اما نیروهای اسرائیلی به طور عمدی زنان و کودکان را در غزه و لبنان میکشند و افکار عمومی داخلی در اسرائیل سربازان خود را به این کار تشویق میکنند. هیچ ممنوعیتی در بحثی که در اسرائیل در مورد راهحل نهایی برای شمال غزه یا جنوب لبنان جریان دارد، وجود ندارد. هیچ ابائی از اظهار نظر درباره استفاده از کلماتی مانند «نابودی» وجود ندارد. این همان چیزی است که «عوزی رابی»، یکی از برجستهترین کارشناسان اسرائیلی در خاورمیانه، به صراحت بیان میکند. این استاد ارشد گروه مطالعات خاورمیانه و آفریقا در دانشگاه تل آویو در مصاحبه تلویزیونی ماه گذشته گفت: «هر کسی که در آنجا (شمال غزه) بماند، طبق قانون تروریست شناخته میشود و یا باید با "قحطی" یا "نابودی" مواجه شود».طرح «ژنرالها»تاریخنگاران اسرائیلی نه تنها مانع از گفتوگو درباره نسلکشی نمیشوند، بلکه به آن دامن هم میزنند. عوزی رابی میگوید اسرائیل نباید تلاش کند مشکلات منطقه را با دستکشهای مخملی غربی حل کند؛ او میگوید عملکرد اسرائیل باید با «چاشنی خاورمیانهای» باشد.!از سوی دیگر بنی موريس، که زمانی یکی از «تاریخنگاران جدید» بود که فجایع اسرائیل در سال ۱۹۴۸ را افشا میکرد، اکنون خواهان حمله اتمی به ایران است.
طرحی که این تاریخنگاران در مورد آن بحث میکنند، توسط ژنرال سابق ارتش، «گیورا ایلاند»، پیشنهاد شده است. ایلاند اعتراف میکند که تاکتیکهای اسرائیل در غزه شکست خورده است. او اشاره میکند که هر بار که آنها منطقهای را از مبارزان حماس پاکسازی و عقبنشینی میکنند، حماس دوباره ظاهر میشود. با این حال، ایلاند کبوتر صلح نیست، راهحل او مذاکره نیست. او میخواهد ۴۰۰,۰۰۰ نفر از ساکنان شمال غزه را با ارائه گزینه گرسنگی یا مرگ، وادار به ترک منطقه کند. او میگوید این تنها راه برای رسیدن به اهداف جنگی اسرائیل است. این طرح در ارتش، کنست و رسانهها با استقبال گسترده مواجه شده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، گفته است که این طرح را بررسی میکند. بسیاری از اسرائیلیها بر این باورند که ارتش در حال حاضر بخشهایی از این طرح را اجرا میکند. ارتش دستور تخلیههای را صادر کرده که در طرح به عنوان مرحله اول ذکر شده است. جاده نتساریمکلید تاکتیکهای محاصره ایلاند، جاده نتساریم است که نوار غزه را در جنوب شهر غزه به دو بخش تقسیم میکند. ارتش اسرائیل این جاده را در طول یک سال گذشته ساخته و با انواع تجهیزات دفاعی آن را مجهز کرده است.سرگرد شمعون اورکابی، مسئول ساخت این جاده، در زمان ساخت آن در فوریه گذشته، گفت یکی از اهداف این جاده «جلوگیری از رفت و آمد از جنوب به شمال و کنترل دقیق آن» است. سه نظامی اسرائیلی که این هفته تازه از غزه بازگشتهاند به روزنامه هاآرتص گفتند که طرح تقسیم غزه به دو بخش شمال و جنوب در حال اجراست.
یک نظامی مستقر در جاده نتساریم میگوید: «هدف این است که به ساکنان شمال منطقه نتساریم فرصت داده شود تا به جنوب نوار غزه منتقل شوند. بعد از این تاریخ، هر کسی که در شمال بماند، دشمن تلقی خواهد شد و کشته میشود.»دستگاه کشتارکشتار بی هدف در حال وقوع است. در این ترکیب مرگبار، از بمباران مداوم، هلیکوپترهای آپاچی و رها کردن بمبهای ۲۰۰۰ پوندی روی چادرها استفاده میشود، اسرائیلیها برای جنایات خود جدیدترین دستگاه کشتار را به کار گرفتهاند: رباتهای انفجاری که قادر به تخریب شش خانه پشت سر هم هستند.انفجارهای جدید و تخریب گسترده ساختمانها با آنچه در گذشته بوده تفاوت دارد، به طوریکه یک خبرنگار ساکن «این جهنم زمینی» به وبسایت میدل ایست آی گفت: «بمبارانها با آنچه قبلا دیده بودیم متفاوت بود. صدای انفجار تخریب بسیار بلند بود، به نوعی که قبلا تجربه نکرده بودیم.»با این وجود، مردم غزه، به ویژه در جبالیا، حاضر به ترک خانههایشان نیستند، آنها میگویند که ترجیح میدهند زودتر در خیابانها کشته شوند تا اینکه به جنوب بروند، حتی مردم جنوب غزه هم میگویند: «مرگ در شهر غزه بهتر از مرگ در جنوب است، چرا که مرگ یکسان است، اما زندگی در جنوب غیر قابل تحمل و بسیار دشوارتر از شمال است. مردم در چادرها زندگی میکنند و تحقیر شدهاند».
شور و اشتیاق برای قتلعامقتلعام روزانه اهالی غزه با شور و اشتیاق تشویق میشود. هر چه تعداد فلسطینیهایی که از رفتن خودداری میکنند بیشتر میشود، صدای کسانی مانند الیاهو یوسیان، مفسر محبوب اسرائیلی که اعلام میکنند در غزه هیچ غیرنظامی «بیگناه» وجود ندارد، بلندتر میشود.پروفسور آوی بارلی، استاد تاریخ اسرائیل و صهیونیسم در دانشگاه بن گوریون، در اکتبر گذشته نوشت که فلسطینیها «جامعهای هستند که مرگ را میپرستند و پرچم قتل را به اهتزاز درمیآورند».رابی، بارلی، موريس، همه ژنرالها و سربازانی که مرتکب جنایت جنگی علیه غیرنظامیان میشوند، کاملا آسودهاندجنگ برای موجودیتمیدل ایست آی در بخش پایانی مقاله خود مینویسد: اگر نقشه اسرائیل برای شمال غزه عملی شود، جنوب لبنان بعدی خواهد بود. مئیر بن شبات، مشاور امنیتی سابق و رئیس ستاد امنیتی اسرائیل، معتقد است این رژیم سه گزینه در عملیات جاری خود در لبنان دارد: ایجاد منطقه امنیتی تحت کنترل نظامی اسرائیل، ارائه توافق سیاسی که به اسرائیل اجازه میدهد تا رژیم جدیدی را در مرز تحمیل کند یا تخلیه مناطق مرزیبن شبات گزینه آخر را ترجیح میدهد: «اسرائیل با استفاده از ترکیبی از اطلاعات و آتش، منطقه حائل را اعمال خواهد کرد. مزیت این گزینه، هزینههای نسبتا پایین اجرای آن و امکان اجرای آن به صورت روتین بدون مشکلات جدی است. مزیت دیگر آن، پیامی است که منتقل میکند: «تروریسم علیه اسرائیل به از دست رفتن خاک منجر میشود».
در واقع، این طرحی است که بارها توسط رهبران اسرائیل به کار گرفته شده است: «به اسرائیل کوچک حمله کنید و اسرائیل بزرگ را به دست خواهید آورد»؛ همانطور که رهبران اولیه اسرائیل، بن گوریون، لوی اشکول و اسحاق رابین، از اشغال زمین به عنوان راهی برای تنبیه کسانی که به اسرائیل حمله کرده بودند استفاده کردند. شکست و از دست دادن زمین منجر به توافقنامههای صلح با مصر و اردن شد. حال، اسرائیل باید همان تاکتیک را در لبنان و سوریه به کار ببرد. از همه مهمتر، صهیونیستهای مذهبی ادعا میکنند که قدس تا دمشق امتداد دارد.تنها نتیجهای که این طرحها به دنبال دارد، جنگ دائمی در همه جبههها توسط تمام مردم جهان عرب است. کسانی که امروز در حاشیه هستند، فرداروز، دیگر در حاشیه نخواهند بود و مجبورند وارد گود جنگ شوند.فقط زمان نیاز است تا این جنگ شروع شود؛ اردن به موقع پیمان صلح خود با اسرائیل را خواهد شکست. ایران و حزب الله برای موجودیت خود خواهند جنگید.آمریکاییها برای سرنگونی طالبان در سال 2001 هفتهها زمان صرف کردند و 20 سال دیگر طول کشید تا طالبان را مجبور به ترک کنند. سرنگونی مجسمه صدام حسین در بغداد در آوریل 2003 سه هفته طول کشید و هشت سال دیگر طول کشید تا نقش رزمی ایالات متحده در عراق با شرمساری و شکست به پایان برسد.
[بنابراین در مورد اسرائیل] اینها سوابق خوشایندی به شمار نمیرود، [جنگ فراگیر اسرائیل] بسیار فراتر از سرنگونی رژیمهای سرکوبگر در افغانستان و عراق خواهد بود؛ این جنگ برای همه طرفها موجودیتی خواهد بود.این جنگ تا پایان ادامه خواهد داشت. آیا با اشغال پایان مییابد یا با عقبنشینی؟ مطمئن نیستم که اسرائیل توانایی بازنگری در محاسبات خود و توقف و تجدید نظر را داشته باشد، اسرائیل به طور کورکورانه به سمت نابودی خود در حرکت است.